بارون
یادش بخیر قلبِ تو بود
برای من سنگ صبور
می خواستم عاشقت کنم
هرجور شده حتی به زور
حالا که نیستی لااقل
تسکین به قلب من بده
اون که نخواست پیشم باشی
حالا کجاست صبرم بده
چه جوری باور بکنم
رغیب من نازت کنه
شبا کنارت بخوابه
از خواب بیدارت کنه
یادتِ زیر بارون تو دعا کردی بمیرم
تو دعات گرفت و مردم، اما عاشقم هنوزم
لحظه های آخر تو، می ره از یادم به سختی
بدرقت اومدم اما، دست تکون ندادی رفتی
یه دلخوشی دارم هنوز، حالا که دارم میمیرم
هروقت که بارون بباره، تورو کنارم میبینم
نگاه به چشم خیس من، به عشق پاکم نکنید
عزیز من رفته سفر، چند روزی خاکم نکنید
شاید خوشش نیاد که من، تو خاک و خونِ پیرهنم
مردم چرا اون نمیاد، با گل سرخ به دیدنم
توقع داشتم میمیرم، حداقل نگاه کنه
حتی نیامد لحظه ای با جسم من وداع کنه